ساربان کاروان حسینی
روایت شده است: یکى از شتربانان کاروان حسینى -که نام او را «بریدة بن وائل» گفتهاند- پس از شهادت امام حسین علیه السلام، به طمع برداشتن بند زیرجامه آن حضرت، دوباره به مقتل آن امام بازگشت و آن حضرت را سربریده و خونین یافت. دست برد تا آن بند را بردارد که دست امام برآمد و بر دست او زد و مانع شد. کاردى درآورد و انگشت یا دست حضرت را برید تا آن بند را برگیرد. امام دست چپ را برآورد، دست چپ را هم برید. این شخص، بعدا چهرهاش سیاه شد و در راه مکه فریاد برمىآورد که: «ایها الناس! دلونى على اولاد محمد».
این قضیه به صورت هاى دیگر هم در برخى کتب نقل شده است، از جمله درباره کسى به نام ابحر بن کعب که لباس از تن آن حضرت درآورد و او را عریان نهاد. بعدا دستانش مثل دو چوب خشک، خشکید. اما نمىتوان به صحت آنها اطمینان یافت.
در نقل ها، گاهى قضیه انگشت و انگشتر هم آمده است و این که، بجدل بن سلیم انگشت را با انگشتر قطع کرد و انگشتر را به غارت برد.
پانویس
منابع
- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |